کنترلگری یعنی چه؟ شخصیت کنترلگر چه ویژگیهایی دارد؟ برای همه ما پیش آمده که در رابطهای کاری یا عاطفی و حتی در تعاملی کوتاه با فردی غریبه متوجه رفتار سلطهطلبانه فرد مقابل شده باشیم. این رفتارها، که به شیوههای گوناگونی بروز پیدا میکنند، به ما آسیب میزنند و استقلال شخصیت ما را زیر سؤال میبرند. برای شناسایی به موقع و مقابله صحیح با اینگونه افراد، که به آنها شخصیت کنترلگر گفته میشود، چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟ در این مقاله از وبلاگ دکتر مهدی آنت درباره این مسئله صحبت میکنیم.
فرد با شخصیت کنترلگر چگونه است؟
شخصیت کنترلگر یعنی زمانی که یک فرد از افراد دیگر خواسته، انتظار دارد یا آنها را وادار میکند تا آنچه را که او میخواهد انجام دهند. این کار فقط نیازهای شخص کنترل کننده را برآورده میکند. آنها یک فرد را هدف قرار میدهند و به شیوهای خودخواهانه و ناسالم بر آنها مسلط میشوند.
فردی که شخصیت کنترل کننده دارد سعی میکند کنترل، قدرت تصمیم گیری یا اقتدار را بر افراد و موقعیتهای دیگر حفظ کند. این کار میتواند شامل هر چیزی باشد، از گفتن مستقیم به کسی که چه کاری میتواند انجام دهد و چه کاری نمیتواند انجام دهد تا تکنیکهای ظریفتری مانند فشار آوردن یا ایجاد احساس گناه.
این رفتار توهین آمیز میتواند از طرف هر کسی در زندگی شما باشد، آنها همه جا هستند. فرقی نمیکند چه کسی باشد، واقعیت این است که زندگی با کنترلگری افراد میتواند برای شما بسیار دشوار شود.
افراد با شخصیت کنترلگری معمولا سعی میکنند کسانی را که به آنها نزدیکترند کنترل کنند. اگرچه همیشه اینطور نیست، اما مردم سعی میکنند دیگرانی را که خجالتی، درونگرا، ساده لوح یا مطیع هستند کنترل کنند، زیرا این افراد سادهتر هستند. اقدامات آنها برای کنترل محیط خود ممکن است تأثیرات منفی بر روی افراد اطراف آنها بگذارد.
کنترلگری، دستکاری یا استفاده توسط شخص دیگری میتواند برای رفاه کلی فرد بسیار مضر باشد. گاهی اوقات، روشی که مردم دیگران را کنترل میکنند بسیار ظریف است، بنابراین شخص دیگر آنقدر متوجه آن نمی شود. اما پس از مدتی، بالاخره متوجه میشوند که توسط فرد کنترل کننده گرفتار شدهاند و خروج از آن برایشان مشکل است.
علائم کنترلگری و انواع رفتار کنترلگرانه
افرادی که شخصیت کنترلگر دارند، ممکن است سعی کنند به راههای گوناگون محیط خود، خود یا دیگران را کنترل کنند. به طور کلی، افراد در روابط نزدیک، محل کار، خانواده و سایر گروههای اجتماعی بر دیگران قدرت دارند.
نمونههایی از اعمال و علائم کنترلگری بر دیگران:
- مديريت خرد یا ذرهبینی
- مانع دیدار یا صحبت کسی با عزیزان یا دوستانش شدن
- سمپاشی ذهنی (دیگری را احمق و دیوانه شمردن)
- عدم صداقت
- تربیت بیش از حد محافظتی یا دلواپسانه
- آزار جسمی، جنسی، یا عاطفی، قلدری یا تمسخر
- نمونههایی از کنترل خود یا محیط
- اختلال در غذا خوردن
- ورزش وسواسگونه
- خودآزاری
- سوءمصرف مواد
- مرتب کردن، ساماندهی یا نظافت اجباری وسواسگونه
کسی که با نیاز به کنترل دست و پنجه نرم میکند، ممکن است شرم، اضطراب، استرس، افسردگی و سایر انواع نگرانیهای مربوط به سلامت روان را تجربه کند.
علت ایجاد شخصیت کنترلگر
تمایل به کنترل کنترل در انسان طبیعی است، اما وقتی تمایل به کنترل پایدار و فراگیر میشود، برای خود فرد و اطرافیانش مشکلساز است. رفتار کنترلگر به اشکال مختلفی ظاهر میشود. درک علائم ممکن است از شما در برابر آسیب محافظت کند و به شما کمک کند تا ببینید که چگونه تحت تأثیر قرار گرفتهاید.
افراد دارای شخصیت کنترلگر معمولاً نیاز روانی دارند که مسئول امور و افراد اطراف خود باشند. این حس کنترل اغلب شامل شرایطی میشود که نمیتوان آنها را تغییر داد یا حتی کنترل کرد. نیاز به کنترل میتواند ناشی از مسائل روانشناختی عمیقتری باشد که در ادامه آنها بررسی خواهیم کرد.
اختلالات رفتاری و شخصیتی
اگرچه داشتن یک شخصیت کنترلگر یک اختلال روانی در نظر گرفته نمیشود اما کنترلگری نقش بزرگی در اکثر اختلالات شخصیتی ایفا میکند، زیرا فرد میآموزد که با اعمال کنترل به روشی با اختلال خود کنار بیاید.
اختلالات شخصیتی اغلب از ترومای اولیه دوران کودکی، عوامل ژنتیکی یا شیمی مغز ناشی میشوند. چند اختلال شخصیتی که معمولاً رفتارهای کنترلی از خود نشان میدهند، عبارتند از: اختلال شخصیت هیستریونیک، اختلال خودشیفتگی، شخصیت مرزی، اختلال شخصیت وسواسی اجباری.
اضطراب
ناامنی و اضطراب میتواند منجر به رفتار کنترلی شود. افراد کنترلگر به جای استفاده از مهارتهای مقابلهای سالم، میخواهند دنیای اطراف خود را کنترل کنند تا احساس بهتری داشته باشند. در حالی که این میل به کنترل ناسالم، مفید نیست و ممکن است باعث ایجاد تعارضات در روابط شود.
در واقع تمایل به کنترل دیگران ناشی از سطوح بالای اضطراب درونی است. افراد دارای شخصیت کنترلگر به جای پرداختن ریشهای به ترسهایشان، آنها را در روابط خود فرافکنی میکنند و دیگران را مسئول نگرانیهای خود میکنند.
کودکی سخت
معمولاً افرادی که خودشان در گذشته تحت کنترل بودهاند، تمایل به ایجاد رفتار کنترلکننده دارند. اگر تاریخچه زندگی این افراد را بررسی کنید، معمولاً این افراد والدین بسیار کنترلگری دارند و بنابراین احساس میکنند که کنترل دیگران کار درستی است.
همچنین برخی از سبکهای فرزندپروری منجر به پرورش یک شخصیت کنترلگر میشوند. مثلا:
عشق مشروط و مبتنی بر دستاورد. در دوران کودکی، افراد کنترل کننده تا زمانی که نیازهای والدین خود را انجام نداده یا برآورده نمیکردند، احساس دوست داشته شدن پیدا نمیکردند.
ارزش گذاری بیشتر بر وظایف. در این سبک فرزندپروری به کودک گفته میشود که آنچه تولید میکند مهمتر از آن است که خودش چه کسی هست.
از دست دادن یا صدمه در گذشته
یکی دیگر از دلایلی که نشان میدهد چرا یک فرد میخواهد همه چیز را در زندگی همسر یا فرزندان خود کنترل کند، میتواند این باشد که تجربه بدی در گذشته داشته است که منجر به از دست دادن یا زخم قابل توجهی در زندگی او شده است.
این افراد تمایل دارند این طرز فکر را توسعه دهند که اجازه نخواهند داد هیچ چیز یا هیچ کس دیگری به آنها صدمه بزند، بنابراین تصمیم میگیرند کنترل همه چیز را در زندگی خود به دست بگیرند تا دوباره چیزی اشتباه رخ ندهد.
احساس ناامنی و عزت نفس پایین
یکی دیگر از دلایل بسیار برجسته برای اینکه برخی افراد بیش از حد کنترل کنندهاند، این است که با کنترل کردن میتوانند ناامنیها و اعتماد به نفس پایین خود را بپوشانند. زیرا به طور متناقضی، یک فرد کنترلگر ممکن است مشکلات جدی با عزت نفس پایین داشته باشد. شاید او در کودکی رها شده باشد یا نوعی آسیب ماندگار دیگر را تجربه کرده باشد.
آنها نمیتوانند باور کنند که کسی واقعاً به آنها اهمیت میدهد، بنابراین سعی میکنند رفتار و افرادی را که دوستشان دارند کنترل کنند، درنتیجه احساس امنیت بیشتری میکنند.
بدون دیدگاه