زاویه دید در روابط اجتماعی نقش مهمی دارد. مهم نیست که به امور مختلف، چگونه نگاه میکنید، آنها همانطور که هستند خواهند ماند! اما احساساتی که درون شما جریان دارد، کاملا تحت تاثیر زاویه نگاه شماست.
به عقیده دکتر آنت، وقتی زندگی افراد موفق و قدرتمند را میبینیم، متوجه میشویم که یک اصل در همه آنها مشترک است و آن، قدرت بسیار بالا در تغییر پرسپکتیو و زاویه نگاه به مسائل مختلف است. با یادگیری این تکنیک، قادر خواهید بود بدون توجه اینکه چه اتفاقی رخ میدهد، همواره سازنده، دارای احساسات بینظیر و خارق العاده باشید!
هنر تغییر پرسپکتیو یا زاویه دید
همه آنچه که در زندگی وجود دارد، نسبی است! یعنی همه چیزها و رویدادها در جهان، شامل مجموعهای از ویژگیهای مثبت و منفی هستند. هیچ چیزی به صورت مطلق خوب یا بد، وجود ندارد. بیایید این مساله را بصورت دقیق تر و با یک مثال بررسی کنیم.
آیا یک خودروی پراید بهتر است یا یک خودروی بنز آخرین مدل؟ اگر بخواهیم پاسخی سطحی بدهیم، به سرعت خواهیم گفت، صددرصد بنز! اما وقتی دقیقتر شویم، متوجه خواهیم شد که هر دوی این خودروها، دارای مزایا و معایبی هستند که حین قضاوت یا نظر دادن درباره آنها، ما به صورت انتخابی، بخشی از آنها را برمیگزینیم.
مثلا کافی است همین دو خودرو را از نظر هزینههای خدمات و سرویس، از نظر سهولت تردد در ترافیک و جاهای شلوغ و مسائل دیگر مد نظر قرار دهید. متوجه خواهید شد که چه بسا، در استفادههای بسیار زیاد دیگری، یک خودروی پراید، میتواند بهتر از یک خودروی بنز ظاهر شود! به جمله زیر توجه کنید:
هر چیزی در این جهان را میتوان از بینهایت زاویه نگاه کرد، و بینهایت نتیجه متفاوت از نحوه نگرش خود به آن، دریافت کرد! اگر به چیزهای مختلف، با دیدی مختلف بنگرید، نتیجهای متفاوت دریافت خواهید کرد.
انتخاب بهترین زاویه دید
هزاران زاویه دید در جهان وجود دارد و اگر شما یاد بگیرید بهترین نوع زاویه دید در موقع مناسب و زمان مناسب را انتخاب کنید، آن وقت به احساسات بی نهایتی دست خواهید یافت. در واقع اگر واقعا به این باور برسید که هر چیزی در این جهان، به هزاران زاویه دید میتواند تفسیر شده و دیده شود و این طرز نگاهها، تاثیری در آن چیز نداشته و فقط احساسات درونی شما را مثبت یا منفی می کنند، قطعا زین پس، همواره بهترین پرسپکتیو ها را انتخاب خواهید کرد !
توانایی دیدگاه گیری چیست؟
«یک سگ خیابانی، دست یک کودک را گاز گرفته است.»
افراد مختلف، این اتفاق را از زوایای متفاوتی میبینند و از آن، نتیجههای متفاوتی هم خواهند گرفت.
-پدر و مادری که فرزند خردسال دارند، در پاسخ به این رویداد، رفتار و هیجانات متفاوتی را تجربه خواهند کرد.
-روزنامهنگار، از زاویه متفاوتی به این موضوع مینگرد.
-حامیان حیوانات، سوالهای متفاوتی میپرسند.
-مدیران شهرداری، آن را مسئلهای متفاوت برداشت میکنند و این رویداد را در چارچوب سیاستگذاریهای خود، میسنجند و ارزیابی میکنند.
درباره همین رویداد ظاهرا ساده، میتوانید بیش از ده گروه مختلف را بیابید که نظرات متفاوتی دارند. این همان چیزی است که در ادبیات مذاکره، از آن به عنوان توانایی دیدگاه گیری یا Perspective-taking Ability (مخفف: PTA) نام برده میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر پیشنهاد میکنیم از مقاله هوش هیجانی را بیشتر بشناسیم در وبلاگ دکتر آنت بازدید نمایید.
آیا دیدگاه گیری با همدلی همسو است؟
ممکن است از خود بپرسید که آیا توانایی دیدن از نگاه دیگران همان همدلی (Empathy) نیست؟ چرا برای آن یک نام جدید تعریف کردهایم و دوباره به آن میپردازیم؟
با کمی اغماض، میتوان این دو مفهوم را یکسان فرض کرد. چنانکه در برخی کتابهای مذاکره هم، به جای PTA از همان Empathy استفاده میشود.
اما یک تفاوت ظریف میان «همدلی» و «دیدگاه گیری» وجود دارد: همدلی یک رفتار دگرخواهی است یعنی شما سعی میکنید خود را در جای فرد دیگری بگذارید و با او رفتار بهتری داشته باشید.
اما «دیدگاه گیری» یک فعالیت منفعتطلبانه است. شما در تلاش هستید که از زاویه نگاه دیگران به موضوع نگاه کنید تا بتوانید از این طریق به اهداف خود بهتر دست یابید. به عبارت دیگر، شما با استفاده از دیدگاهگیری در پی این هستید که برنامهریزی برای مذاکره را بهتر انجام داده و بحث و استدلال را بهتر به پیش ببرید و در اقناع و متقاعدسازی طرفهای مذاکره موفقتر باشید و بنبستها را سادهتر از میان بردارید.
در بزرگترین تعارضها و مذاکرهها، در جایی که نمیتوان از نگاه همدلانه (Empathetic) حرف زد، هنوز دیدگاه گیری (Perspective-taking) معنا دارد و بهکار میآید.
دیدگاه گیری در چه شرایطی به کار میآید؟
مذاکره کنندهای که در دیدگاه گیری توانایی بسیار بالایی دارد قطعا میتواند در مذاکره و مدیریت تعارض، موفقتر باشد و در موقعیتهای احتمالی حدسهای بهتری بزند و مذاکره را به سمت اهداف خود پیش ببرد.
مفهوم همدلی از نگاه روانشناسی
بهطورکلی واژه ” همدلی” به دو مفهوم اصلی اشاره میکند. نخستین مفهوم دربردارنده فرآیند شناخت و نگاه کردن از زاویه دید روانشناسانه فرد دیگری است، یعنی تصور کردن افکار و احساسات او و هر چیزی که چنین رفتاری را در او تحریک میکند.
مفهوم دوم که اغلب نتیجه داشتن چنین زاویه دیدی است، عبارت است از تجربه کردن یک واکنش عاطفی در همان موقعیتی که فرد دیگری در آن قرار دارد.
این تجربه میتواند تجربه احساساتی با کیفیتی مشابه باشد ( مثلا تجربه احساس ناراحتی زمانی که دیگری ناراحت است) یا میتواند واکنشی به موقعیتی باشد که دیگری در آن قرار دارد( مثلا تجربه احساس شفقت و دلسوزی بخاطر احساس ناراحتی و اندوه دیگری).
صرف نظر از نشان دادن خطرات قابل توجه فقدان همدلی باید بدانیم که روابط روزانه ما به توانایی ما در نگاه کردن از زاویه دید دیگران و درک کردن و فهمیدن آنها وابسته است. سهیم شدن در احساسات دیگران نیز انسانها را با یکدیگر نزدیک و یگانه میکند.
نگاه کردن به مسائل از زاویه دید دیگران روشی سنجیدهتر و عمیقتر از همدلی عاطفی است. این بدان معناست که ما اغلب به صورت آگاهانه از مهارتهای نگاه کردن و مشاهده کردن مسائل از زاویه دید دیگران استفاده میکنیم تا به درک بهتری از موقعیت آنها دست یابیم.
بنابراین، به نظر میرسد که این فرآیند بیشترین میزان تغییر در فرد را به دنبال خواهد داشت و همچنین این ظرفیت را دارد که میزان نگرانی و توجه ما به دیگران را افزایش دهد.
چطور میتوانیم همدلی را ارتقا بدهیم؟
دکتر مهدی آنت درباره راهکارهایی که باعث میشود افراد به شما نزدیک شده و زاویه دید مثبتی نسبت به ارتباط با شما داشته باشند را در ادامه آورده است:
۱.خود را در موقعیت فرد مقابل تصور کنید.
یکی از راههای مهم برای درک دیگران این است که در تصورات ذهنی خود را در موقعیت دیگری قرار دهیم. در برخی موارد نمیتوانیم از دیدگاه خود استفاده کرده تا دیدگاه دیگران را درک کنیم و باین ترتیب به آنها کمک کنیم.
زمانی که ما بر دیدگاه خودمان یا دیدگاه دیگران متمرکز میشویم بسیاری از شبکههای یکسان در مغز ما فعال میشوند. در حقیقت، مدل ادراک- عمل بر این اصل استوار است، زمانی که ما با وضعیت و موقعیت دیگری احساس همدلی میکنیم، در واقع ما هم میتوانیم همان فرآیندهای بیولوژیکی غیر ارادی و احساسات فیزیکی و بدنی فردی که مشاهده میکنیم را تجربه کنیم.
در مطالعات متعددی، آن دسته از شرکت کنندگانی که از رویکرد خود- انگاری استفاده کردند- در مقایسه با افرادی که مفعول باقی ماندند- احساس همدلی بیشتر و انگیزه بیشتری برای کمک به دیگری را تجربه کردند. روش تصور کردن خود در موقعیت دیگران باید با احتیاط کامل انجام شود. زمانی که این کار را بیش از اندازه انجام دهیم، شخصا بیشتر ناراحت و مضطرب میشویم و به جای آن که بر احساسات فردی که میخواهیم او را درک کنیم متمرکز شویم، بیشتر با احساسات خود درگیر میشویم.
مطالعه مقاله دوست خوب پلهای برای موفقیت در وبلاگ دکتر Mahdi Anet را به شما پیشنهاد می دهیم.
ناراحتی و پریشانی شخصی موجب میشود که انگیزه ما برای درک مشکلات فرد دیگر یا کمک به او کم شود. همچنین پژوهشها نشان میدهند هنگامی که برای درک دیگران از خودمان به عنوان یک نقطه شروع استفاده میکنیم، نمیتوانیم به اندازه کافی از زاویه دید خود فاصله بگیریم.
بنابراین، در حالی که استفاده از افکار ما به عنوان یک نقطه شروع روشی مفید و موثر است، اما باید به یاد داشته باشیم که تعابیر و تفاسیر فرد مقابل میتواند کاملا متفاوت با تعابیر ما از ماجرا باشد.
۲.از تجربههای شخصی استفاده کنید.
برخی اوقات آنچه که دیگری تجربه میکند را به چیزی که قبلا خودمان تجربه کردهایم نسبت میدهیم. قطع شدن روابط، مشکلات کاری، مرگ یا از دست دادن عزیزان، قربانی شدن در یک جنایت و عمل وحشیانه و حتی تجربههای جسمی دردآور را میتوان نمونههایی از این تجربیات دانست.
فکر کردن به تجربههای قبلی خودمان باعث میشود که مشاهده ماجرا از زاویه دید فرد دیگری که در موقعیتی مشابه با آن تجربه قرار دارد برای ما آسان تر شود به ویژه زمانی که با او در حال تعامل و گفت و گو هستیم، بتوانیم خاطرات آن تجربه را به یاد آوریم.
یکی از بخشهای مهم استفاده از تجربههای گذشته مرتبط با موقعیتهای چالش برانگیز برای درک فرد مقابل، این است که از فکر کردن بیش از اندازه و نشخوار فکری در مورد تجربههای خود به ایجاد نگرشی جدید در ارتباط با آنچه که قبلا برای ما اتفاق افتاده است تغییر شکل میدهیم. با خودمان مهربان میشویم و دیگران را بهتر درک خواهیم کرد.
3. از آنها قدردانی کنید.
راه دیگر برای برقراری ارتباط با افراد این است که وقت بگذارید تا واقعا از آنها قدردانی کنید. این کار باعث میشود احساساتی مانند توجه یا قدردانی را به طرف مقابل نشان دهید. باید جوری رفتار کنید که میدانید آنها به زندگی شما ارزش میدهند.
اطمینان حاصل کنید که مردم احساس قدردانی شما را میفهمند و کار آنها برای شما معنا دارد. صادقانه و گشاده رو رفتار کنید، تلاش برای نشان دادن قدردانی در واقع میتواند به شما در برقراری ارتباط با مردم کمک کند و باعث میشود روابط همدلانه تری را با آنها برقرار کنید.
4. زبان بدن باز داشته باشید.
زبان بدن میتواند به شما کمک کند تا در دسترس تر و قابل اعتماد تر به نظر برسید. اگر میخواهید با یک فرد ارتباط برقرار کنید، باید بدن خود را به سمت آن شخص هدایت کنید. کنار او به ایستید از دست زدن یا قرار دادن دستتان روی صورت خود خودداری کنید و انرژی خود را به سمت آن شخص هدایت کنید.
بدون اینکه بیش از حد نسبت به او احساس قدرت کنید. اگر از این فرد دور شوید و بازوهای خود را به روی سینه ببندید یا شل کنید، او احساس خواهد کرد که واقعا علاقهای به صحبتهایش ندارید و او نمیتواند با شما ارتباط موثر برقرار کند.
برای مطالعه بیشتر پیشنهاد میکنیم از مقاله زبان بدن چیست؟ کاربرد آن در زندگی و کار در وبلاگ دکتر مهدی آنت بازدید نمایید.
5. سعی کنید به طرف مقابل تان حس خاص بدهید.
اگر چه نیازی به غرق کردن شخص مقابل در ستایش و تعریف و تمجیدهای بی پایان نیست، اما فقط یک اظهار نظر کوچک باعث میشود شخص بداند که برای شما جذابیت دارد و شما به صحبت کردن با او تمایل دارید.
قطعا در پایان یک روز شلوغ و خسته کننده همه مردم دلشان میخواهد احساس ویژهای نسبت به خودشان داشته باشند، برای مثال احساس میکنم که قبلا همدیگر را ملاقات کرده بودیم زیرا گفت و گو با شما برایم لذت بخش و راحت است.
6. سعی کنید در روابط خود سوال بپرسید.
این کار باعث میشود تا فرد اطمینان حاصل کند که شما ادامه بحث علاقه نشان میدهید. البته مراقب باشید که سوالات شخصی نپرسید، زیرا ممکن است شخص را معذب کند. اگر میخواهید او را کاملا درک کنید، سعی کنید موضوع را بفهمید و با پرسیدن سوالهای مربوط به موضوع، برای برقراری ارتباط با شما نزدیک شود.
7. برای همدلی کردن خیلی مهم است که نشان دهید که در حال گوش دادن هستید.
اختصاص دادن زمانی برای گوش دادن به حرف دیگران میتواند یکی از بهترین راهها برای برقراری برقراری ارتباط سریع و مناسب باشد. وقتی شخصی با شما صحبت میکند هیچگاه صحبت او را قطع نکنید به او پاسخ دهید و نشان دهید که واقعا آنچه را که گفته است با جان و دل گوش میدهید. این کار باعث می شود فرد احساس بهتری با شما داشته باشد.
دکتر آنت، زاویه دید نسبت به یک موضوع را چیزی شبیه میز بیلیارد و نگاه بازیکنان به توپهای روی میز میداند.
” بیلیارد یکی از ورزشهایی است که فعالیت بدنی زیادی را می طلبد، بدلیل راه رفتنهای بسیاری که دور میز انجام میشود. هنگامی که دور میز میچرخید به دنبال یک زاویه دید جدید، یک نگاه جدید برای ضربه زدن به توپ هستید تا در نهایت بتوانید توپ را در هدف مورد نظر قرار دهید.
در زندگی ما هم برای حل مشکلات، دست یافتن به اهداف و آرزوها و …نیاز است که یک جا نایستیم. باید از زوایای مختلف موضوع را بررسی کنیم تا بتوانیم به راحتی از مشکل پیش آمده عبور کنیم یا اگر هدفی در نظر ما هست، به آن برسیم.
در زندگی شرایطی را به وجود بیاورید که بتوانید از زاویه دیدهای مختلف، سریع تر و بهتر و قابل دسترس تر به اهداف خود برسید.
بدون دیدگاه