دروغ سفید، دروغ سیاه، دروغ خاکستری…. دروغها چه تاثیری در زندگی ما دارند؟؟ پاول اکمن، انسانشناس و روانشناس مطرح امریکایی در کتاب مشهور خود؛ “دروغ گویی Telling Lies”مطرح کرده است که دروغ سفید نگویید! دروغهای سیاه بخشودنی هستند اما دروغ سفید نابخشودنی است چون این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی میبرد. دکتر مهدی آنت در این مقاله توضیح بیشتر درباره دروغ سفید و انواع آن پرداختهاست. در ادامه همراه ما باشید.
دروغ گفتن و انواع آن
دلایل بسیاری وجود دارد که افراد را مجبور به دروغ گویی میکند تا از جریحهدار کردن عواطف افراد دیگر پرهیز کنند یا در موقعیتهای اجتماعی ناراحتکننده قرار نگیرند. این دروغها را «دروغهای سفید» مینامند، چرا که برای جلوگیری از ایجاد آسیب گفته میشوند و معمولا درباره امور گذرا هستند. بسیاری از دروغهای سفید فقط تاحدی کاذب هستند یا حقیقت را به شکل اغراقشدهای بیان میکنند.
گاهی نیز افراد برای پرهیز از به دردسر افتادن یا محافظت از خودشان در برابر تهدید دروغ میگویند. این دروغها عموما جعلیات کاملتری هستند. این دروغها همچنین درباره موضوعاتی جدی هستند و دلایل خودخواهانه دارند. این نوع دروغها را «دروغ خاکستری» مینامند، چرا که نسبت به دروغ سفید با احتمال کمتری از لحاظ اجتماعی قابلقبول هستند.
اما… برخی از افراد به دلایل بدخواهانهای دروغ میگویند. این دروغها اغلب پیامدهایی جدی برای افراد دیگر دارند و آنها را در وضعیتی نامنصفانه قرار میدهند. دروغ بدخواهانه عموما «دروغ واقعی» شمرده میشوند که کاملا از لحاظ اجتماعی غیرقابل قبول هستند. افرادی که دروغگویی بیمارگونه دارند با احتمال بیشتری نسبت به افراد دیگر دروغ خاکستری یا دروغ واقعی میگویند.
دروغ سفید چیست؟
دروغ سفید به میزان اختلالات شخصیتی هر فرد بستگی دارد، افرادی که دچار اختلال شخصیتی هستند به وفور از دروغ سفید استفاده میکنند. دروغ سفید نقطه مقابل دروغ سیاه است و در اکثر مواقع موجب آسیب فرد دروغگو میشود نه مخاطبش. هرچقدر که تصویر ذهنی افراد از خودشان متفاوتتر از واقعیتشان باشد دروغ سفید بیشتر رخ میدهد.
به بیان سادهتر میتوان گفت که دروغ سفید به عنوان نقابی به کار گرفته میشود که فرد ضعف و کمبودهای خود را پشت آن پنهان کند. پس دروغ سفید دروغی است که فرد برای فریب خود به کار میگیرد. مهمترین و بزرگترین اثر دروغ سفید، از دست دادن اعتماد به نفس است و نداشتن عزت نفس باعث بروز انواع افسردگیها خواهد شد.
چه تفاوتی بین دروغهای واقعی و دروغهای سفید وجود دارد؟
در دروغهای واقعی، نیت بدخواهانهای در پس زمینه نهفته است، در حالی که نیت دروغهای سفید بد نیست و فقط برای فریب دادن خودمان است نه دیگران!
در حالی که عواقب دروغهای واقعی جدی است، عواقب دروغهای سفید اغلب بسیار بیاهمیت است. ذینفع نیز تمایز مهمی است، دروغهای واقعی به نفع دروغگو هستند، در حالی که دروغهای سفید به نفع کسی است که به او دروغ گفته میشود.
روانشناسی دروغ
در ادامه مطلب قصد داریم دروغ را از منظر روانشناسی بررسی کنیم. تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
تفاوتهای روان شناختی بین دروغ گویی و گزافه گویی
مقاله جالبی در روزنامه نیویورک تایمز در مورد تفاوتهای روان شناختی بین دروغ گویی و گزافه گویی (اغراق) به چاپ رسیده است:
«مطالعات به عمل آمده بر روی دانشجویانی که در مورد میانگین نمراتشان گزافه گویی میکنند، نشان میدهد که این نوع گزافه گویی از نظر روان شناختی با شکلهای دیگر کتمان حقیقت تفاوت دارد.» براساس نتایج این مطالعات، این گزافه گویان به هیچ وجه مانند کسانی که دروغ میگویند یا حقیقتی را کتمان میکنند دچار اضطراب نمیشوند. یافتهها نشان میدهد که برخی از انواع فریب کاری، هدفش بیشﺗر بر روی خود شخص فریبکار است تا شنونده.
به عنوان مثال، انگیزهای که در پشت گزافه گویی در مورد نمرات درسی وجود دارد ظاهراً بیشﺗر شخصی و درون روانی است تا عمومی یا بین فردی. در اینجا، گزافه گویی اساسا بازتاب هدفهای مثبت برای آینده است و یافتهها نشان میدهند که این هدفها قابل تحقق میباشند.
روانشناسان سالهاست که فریب کاری را از جنبههای مختلف مورد مطالعه قرار دادهاند و دریافتهاند که این کار معمولاً فشار روانی یا جسمی بر روی شخص فریب کار به جا میگذارد. به عنوان مثال، کسانی که شاهد صحنه جرمی بودهاند، چنان چه درباره آن مورد پرسش قرار گیرند، نشانههای استرس را بر حسگرهای پوستی یا قلبی که به آنها متصل شده باشد، نشان میدهند. سعی در مخفی نگاه داشتن اطلاعات، از نظر ذهنی فرساینده است و نگاه و لحن صدای کسی که دروغ میگوید، عصبیتر و پرتنشتر از حالت عادی است. این مسئله در مواردی که دروغ گویی فرد دربارهﯼ نقض قانون باشد بیشتر نمود دارد.
اما مطالعهﯼ اخیر نشان داد که درست عکس این قضیه در مورد دانشجویانی که درباره نمراتشان گزافه گویی میکنند صادق است. پژوهشگران پرسشنامهای را بین ۶۲ دانشجوی دانشگاه نورت ایسترن پخش کردند که در بین سایر چیزها، از آنها خواسته شده بود میانگین کل نمراتشان را نیز بنویسند. سپس از دانشجویان مصاحبه به عمل آمد، در حالی که الکترودهای حساس برای اندازه گیری فعالیت سیستم عصبی به بدن آنها وصل شده بود. موضوع مصاحبه درباره سابقه تحصیلی، نمرات و اهداف آینده بود. پژوهشگران بعداً با مراجعه به کارنامه دانشجویان دریافتند که تقریباً نیمی از آنها درباره میانگین نمراتشان گزافه گویی کردهاند.
این در حالی بود که بررسی خروجی الکترودها نشان داد که گزافه گویان در حالی که داشتند درباره نمراتشان صحبت میکردند، بسیار آرام (ریلکس) بودهاند. پژوهشگران همچنین از مصاحبهها فیلم برداری کردند و آنها را به ناظران مستقل نشان دادند و از آنها خواستند که با توجه به نگاه و رفتار مصاحبه شوندگان تشخیص دهند که آنها گزافه گویی میکنند یا نه. با کمال تعجب، کسانی که بیش از سایرین گزافه گویی کرده بودند، آرامتر و مطمئنتر از بقیه به نظر آمدند.
بدون دیدگاه